گروه گزارش ویژه مشرق - نهم فوریه سال 2003 بود که برنامه هستهای ایران به مدار توجه کشورهای غربی وارد شد. در این سال رئیس جمهور وقت ایران وجود سایت نظنز و برخی دیگر از تأسیسات هستهای ایران را اعلام کرد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برای بازدید از آنها دعوت کرد.
دکتر محمد
البرادعی، مدیر کل وقت آژانس چندی بعد به همراه تیمی از بازرسان آژانس وارد تهران
شده و از تأسیسات اتمی بازدید کردند. آقای البرادعی بعد از این
بازدید در ماه ژوئن سال 2003 در گزارشی اعلام کرد که بازرسیها نشان داده که «ایران
برخی از مواد و فعالیتهای اتمی خود را گزارش نداده است» و خواستار همکاری تهران شد.
از همینجا بود که کشورهای غربی جنجالآفرینی بر سر برنامه هستهای ایران را آغاز
کرده و همین گزارش را دستاویز فشار بر تهران برای برنامه هستهایش قرار
دادند.
در اینجا ذکر دو نکته درباره گزارش آقای البرادعی لازم است. اول اینکه در این گزارش به هیچ عنوان اعلام نشده بود که ایران مفاد معاهده منع تکثیر سلاحهای اتمی را نقض کرده است، حال آنکه کشورهای غربی به رهبری آمریکا در واکنشی عجولانه این گزارش را سندی بر وجود جنبههای نظامی احتمالی در برنامه هستهای ایران در نظر گرفتند.
نکته دوم اینکه گزارش سال 2003 آژانس بر قصورات ایران در اجرای قراردادهای پادمانی این نهاد نظارتی سازمان ملل متحد تأکید میکرد که آن هم حتی خود آژانس بیش از آنکه آن را ناشی از انحراف برنامه هستهای ایران به سمت مقاصد نظامی ببیند منعکسکننده اختلاف تفسیر دو طرف (یعنی ایران و آژانس) از اجرای قرارداد پادمان میدانست.
به عنوان مثال درباره سایت هستهای نطنز آژانس مدعی بود ایران میبایست طبق قراردادهای پادمان ایجاد این تأسیسات اتمی را اعلام میکرد، حال آنکه ایران میگفت طبق «پادمان جامع بین ایران و آژانس» که تنها سند الزامآور حقوقی قبل از امضای پروتکل الحاقی برای جمهوری اسلامی ایران است، تهران تنها موظف است 180 روز قبل از تزریق مواد به تأسیسات هستهای خود آژانس را از وجود تأسیسات مورد نظر مطلع سازد.
ایران وجود سایت نطنز را در تابستان سال 1381 به آژانس اعلام کرد و در زمستان سال 1381 (فوریه 2003) این سایت مورد بازدید مدیر کل وقت آژانس قرار گرفت. گازدهی به تأسیسات نطنز یکسال بعد از گزارش ایران به آژانس در تابستان سال 1382 با حضور رسمی بازرسان بینالمللی صورت پذیرفت که این به معنای آن بود که ایران حتی 6 ماه پیش از موعد به تعهداتش عمل کرده بود.
از بحث جدالهای سیاسی بین ایران و آمریکا و متحدان این کشور درباره برنامه هستهای ایران که بگذریم یک سوال که ما به عنوان مردم ایران باید از خود بپرسیم این است که آیا این کشور با توجه به هزینههای هنگفت سیاسی و اقتصادی که کشورهای غربی به حق یا ناحق برای پیگیری این برنامه تحمیل میکنند اصلاً نیازی به انرژی هستهای دارد یا خیر و آیا ادامه این برنامه در راستای منافع ملی ایران است؟
این گزارش نگاهی به همین موضوع از چندین جنبه است که آیا پیگیری انرژی هستهای با توجه به هزینههای ضمیمه شده به آن، برای ایران که کشوری سرشار از منابع انرژی است مقرون به صرفه است و یا اینکه ایران بهتر است به سایر منابع انرژی خود متکی باشد و دست از تلاش برای دستیابی به انرژی هستهای بردارد.
. در اینجا ذکر این نکته هم ضروری است که بحث اصلی آمریکا و متحدان این کشور هم همین است که ایران با توجه به منابع نفتی و گازی غنی که در اختیار دارد، نیازی به رآکتورهای هستهای برای تأمین انرژی خود ندارد: استدلالی که در نگاه اول، معقول به نظر میرسد، اما در نگاهی عمیقتر رنگ میبازد.
ایران دارای ۱۰ درصد از منابع نفتی جهان و ۱۵ درصد از گاز جهان میباشد. ایران دومین صادرکننده بزرگ نفت اوپک و چهارمین تولیدکننده نفت در جهان است.
آیا رآکتورهای هستهای برای ایران ضروری هستند؟
چنانکه گفتیم پاسخ کشورهای غربی به این سوال منفی است چون طبق استدلال آنها ایران با در اختیار داشتن منابع انرژی فسیلی نیازی به استفاده از رآکتورهای اتمی ندارد. اما این استدلال از چند جهت نادرست است.
اول اینکه، بسیاری از کشورهایی که صاحب منابع غنی انرژی فسیلی هستند، مانند
انگلیس و روسیه که هر دو صادرکننده نفت هم به شمار میروند بخش اعظم نیازهای انرژی
خودشان را از طریق رآکتورهای اتمی تأمین میکنند.
نیروگاه هستهای«لنینگراد» در روسیه
طبق اعلام سایت «انجمن هستهای جهانی» در کشور روسیه در سال 2012 میزان کل الکتریسیته تولید شده در نیروگاههای هستهای برابر 177.3 تتراوات ـ ساعت بوده که برابر با 17.78 درصد از کل برق تولیدی این کشور است. کشور انگلیس نیز تا سپتامبر سال 2014 شانزده رآکتور اتمی دارد که حدود 18 درصد از کل نیاز برق این کشور را تأمین میکند (منبع: : سایت انجمن هستهای جهانی)
از طرف دیگر، بسیاری از کشورهای دیگر مانند آلمان، فرانسه و ژاپن که از ذخایر
گازی یا نفتی برخوردار نیستند هم علیرغم داشتن استطاعت مالی، استفاده از انرژی
هستهای را برای افزایش واردات نفت و گاز کنار نگذاشتهاند.
در حال حاضر 16 کشور دنیا برای تأمین دستکم یک چهارم از نیازهای الکتریسته خود به انرژی هستهای وابسته هستند. این شکل وابستگی روزافزون به انرژی هستهای برای تولید الکتریسته را طی بیش از چهل سال نشان میدهد. محور عمودی این جدول میزان تولید انرژی بر حسب تتراوات ساعت (TWh) در یک سال مالی را نشان میدهد و محور افقی سالهای مالی از سال 1971 تا سال 2012 (منبع: سایت انجمن هستهای جهانی)
تا فوریه سال 2014، 434 راکتور با ظرفیت تولید 380 هزار مگاوات برق در سراسر جهان به ثبت رسیدهاند. 70 راکتور دیگر با ظرفیت تولید 75 هزار مگاوات برق در دست ساختاند و 173 راکتور دیگر نیز در آستانه آغاز عملیات احداث قرار دارند. گزارش «انجمن هستهای جهانی» در ژانویه 2014 حاکی از آن است که بیش از 45 کشور در جهان فعالانه از برنامههای انرژی هستهای استفاده میکنند.
بین سالهای 1974 که ایران اولین قرارداد خود برای ساخت رآکتورهای هستهای را آغاز کرد تا سالهای جاری، استفاده از رآکتورهای اتمی برای تولید برق تا 12 برابر افزایش یافته است.
بنابراین این استدلال آمریکا و کشورهای همپیمان آن که ایران با توجه به منابع نفتی و گازی نیازی به استفاده از انرژی هستهای ندارد استدلالی است که دستکم باید گفت برای هیچ کشور دیگری به کار برده نمیشود چرا که در حال حاضر اکثر کشورها و از جمله منتقدین برنامه هستهای ایران تردیدی در برنامهریزی برای استفاده از این منبع برای تأمین نیازهای انرژیشان ندارند.
نیروگاه هستهای «بلویل» در فرانسه دارای دو رآکتور هستهای بزرگ است
نکته دوم که باید در این میان به آن توجه کرد این است که حتی در اختیار داشتن نفت و گاز به اندازه چند برابر مقدار فعلی باز ایران را از تلاش برای دستیابی به انرژی هستهای معاف نمیکند چرا که منابع نفتی و گازی اصطلاحاً جزو «منابع تمامشدنی» هستند و اقتصادهای متکی به منابع تمامشدنی لاجرم روزی به پایان خواهند رسید. بنابراین، حتی کشورهای صاحب منابع عظیم نفتی و گازی باید به دنبال راهی باشند تا با استفاده از«منابع جایگزین انرژی» مصرف این منابع تمامشدنی را تا حد ممکن کاهش دهند و استفاده بهینه از آنها در موارد مقتضی را در دستور کار قرار دهند.
در ادامه این بحث خواهیم دید که نیاز ایران به منابع جایگزین انرژی با توجه به دلایل اقتصادی، محیطی و حتی اجتماعی مسألهای آشکار و غیرقابل تردید است. ما پیش از پرداختن به هر کدام از این دلایل، عواملی کلی دخیل در لزوم تلاش برای برخورداری از منابع جایگزین انرژی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
1-1- ملاحظات کلی دخیل در پیگیری منابع جایگزین انرژی در ایران
همانطور که میدانیم بسیاری از کشورهای صادرکننده عمده نفت، از جمله ایران جزو کشورهای در حال توسعه محسوب میشوند. مشکلی که این کشورها با آن روبرو هستند این است که باید بدون در اختیار داشتن ابزارهای لازم نظیر اقتصادهای در حال رشد سریع، برخورداری از سرمایهگذاریهای کلان و امکانات زیرساختی قوی و متناسب نیازهای جمعیتهای رو به ازدیاد خود و به ویژه روند تقاضای صعودی انرژی در تمامی بخشهای خانگی و صنعتی داخلی را تأمین کنند.
اما از طرف دیگر، نفت ثروت ملی ایران و سایر کشورهای صادرکننده این محصول به شمار میرود و اقتصاد ملی این کشورها تا اندازه زیادی به صادرات آن بستگی دارد. در عین حال، همانطور که میدانیم، نفت یک منبع غیرتجدیدپذیر انرژی به شمار میرود، یعنی هنگامی که این ماده تولید و صادر شد دیگر نمیتوان آن را مجدداً تولید کرد.
بر اساس این دو اصل، هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که ایران و سایر کشورهای صاحب منابع نفتی، صادرات بیرویه سرمایههای ملی خود، بدون امیدواری به دریافت منافع درازمدت و پایدار را در دستور کار خود قرار دهند. در نتیجه در صورتی که برنامهای برای متنوع کردن منابع انرژی در این کشورها وجود نداشته باشد آنها بایستی منتظر وقوع بحرانهای مختلف اقتصادی و اجتماعی در آینده باشند.
در اینجا توجه به یک نکته مهم دیگر نیز ضروری است و آن نقش امنیت انرژی در رهبری جهان در سالهای آینده است. متخصصان علم آیندهپژوهی و علوم استراتژیک، آینده جهان را در گرو موضوع انرژی میدانند و استدلال میکنند در سالهای پیش رو کشوری می تواند در زمره قدرتهای جهانی قرار بگیرد که از حیث منابع انرژی و امنیت تأمین آن در جایگاه بهتری قرار بگیرد.
1-2- ملاحظات اقتصادی در منابع جایگزین انرژی
60 میدان نفتی اصلی ایران قدیمی و برخی از آنها در حال فرسایش هستند. یک بررسی در سال 1998 نشان داد که از بین 60 میدان نفتی ایران، 57 عدد از آنها به مطالعات فنی، تعمیرات و فشاردهی مجدد نیاز دارند که این به 15 سال زمان و هزینهای بالغ بر 40 میلیارد دلار نیاز دارد. هماکنون حدود 80٪ از میادین نفت ایران در نیمه دوم عمر خود قرار دارند. و بر اساس اداره اطلاعات انرژی آمریکا در 27 دسامبر 2013 چاههای ایران سالانه 8 تا 13 درصد از توان تولید نفت خود را از دست میدهند.
سکوی نفتی میدان سلمان (عکس از:شانا)
در همین حال، از دهه 1990 مصرف نفت ایران با نرخ هشدار دهنده 8 درصد در سال افزایش یافته و مجموع کل مصرف انرژی این کشور از 1.6 کادریلیون در 1980 به بیش از 5.5 کادریلیون در حال حاضر رسیده که این یک رشد 280 درصدی را نشان میدهد. در صورتی که این روند ادامه پیدا کند، ایران طی بیست سال آینده به وارد کننده نفت خام تبدیل خواهد شد و این برای کشوری که 80 درصد از ارز خارجیاش را از محل فروش نفت تأمین میکند و برای تأمین 40 درصد از کل بودجه سالانهاش به نفت وابسته است، فاجعهای عظیم خواهد بود.
با نگاهی به تجربه اندونزی، کشوری که از یک صادر کننده نفت به یک وارد کننده نفت تبدیل شد، میتوان دریافت که امکان تکرار سناریویی مشابه برای ایران وجود دارد.
کارشناسان حوزه انرژی معتقدند ارزش یک بشکه نفت بسیار بیشتر از آن است که از آن برای تولید الکتریسیته استفاده شود. با همین استدلال باید گفت گاز طبیعی نیز ارزشی به مراتب بالاتر از سوزاندن دارد و معقول آن است که این منابع ارزشمند صرف تولید محصولاتی با ارزش افزوده بیشتر شوند. ایران در حال حاضر گام در این راه گذاشته و در حال حاضر سالانه محصولات پتروشیمی به ارزش 2.7 میلیارد دلار تولید میکند.
از طرف دیگر، از میان انرژیهای شناخته شده نفت عمری کوتاهتر از همه دارد. مطابق نتایج تحقیقات و پیشبینیها، عمر نفت با محاسبه میزان ذخایر موجود بین 45 تا 68 سال خواهد بود. گاز نیز عمری تا حداکثر 150 سال دارد. با این آمارها انتظار میرود ظرف 15 تا 20 سال آینده نیمی از ذخایر شناخته شده و قابل پیشبینی نفت به اتمام رسیده باشند. این در حالی است که عمر ذخایر اورانیوم تا 500 سال پیشبینی میشود.
بر این اساس این نکته که عصر نفت به عنوان منبع انرژی پایه رو به پایان است امری قطعی به نظر میرسد و از میان انرژِیهای شناخته شده تنها انرژی هستهای است که قابلیت جایگزین شدن به جای نفت را دارد. پیشبینی میشود ذخایر سنگ اورانیوم ایران توان تولید برقی معادل با 45 میلیارد بشکه نفت را داشته باشند. بنابراین آیا از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه است که ایران منابع نفت و گاز خود که با مشقت به دست میآیند را برای تولید برق مصرف کند و به فکر استفاده از منابع جایگزین انرژی نباشد؟
ذکر این نکته نیز ضروری است که به گفته کارشناسان حوزه اقتصاد انرژی طرح فعلی ایران برای تولید 20 هزار مگاوات برق از انرژی هستهای تا سال 2020 میتواند سالیانه 190 میلیون بشکه نفت خام و نزدیک 14 میلیارد دلار صرفه جویی ارزی را به دنبال داشته باشد.
1-3- ملاحظات زیستمحیطی دخیل در منابع جایگزین انرژی
ایران در حال حاضر در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زیستمحیطی ناشی از مصرف گاز و نفت است. جنگ 8 ساله با عراق، تحریمهای اقتصادی، عدم توجه به مسائل محیطی در توسعه بعد از جنگ و برخی عوامل دیگر موجب شدهاند ایران موفقیتی در حفظ محیط زیست و پاکیزه نگاه داشتن آن نداشته باشد. با این حال، در روند حرکت جهانی به سوی توسعۀ پایدار، توجه به آسیبهای زیست محیطی ناشی از بخش انرژی امری ضروری محسوب میشود.
یکی از مهمترین مولفههایی که تولید انرژی از منابع سوخت فسیلی را در آینده با محدودیت جدی مواجه خواهد ساخت، افزایش انتشار آلایندههای زیستمحیطی خصوصاً دی اکسید کربن است که اصلیترین عامل ایجاد گازهای گلخانهای و صدمه رساندن به لایۀ ازون است.
از سال 1359 انتشار کربن ناشی از سوخت منابع فسیلی در ایران با افزایش 240 درصدی مواجه بوده است. انتشار کربن یکی از عوامل اصلی آلودگی شهر تهران و برخی از شهرهای بزرگ کشور ایران است. مطابق برخی آمارها اثرات بلندمدت هوای آلوده سالانه به مرگ و میر دستکم 17 هزار نفر تنها در تهران منجر میشود.
هوای آلوده، به علاوه با آلوده کردن آب
باران به منابع زیرزمینی و خاک نیز آسیب میرساند. در همین حال، صنایع ایران که از
نفت و گاز برای انرژی استفاده میکنند ضایعاتی تولید میکنند که با ورود به تعداد
زیادی از رودخانهها و آبهای ساحلی خطر آلودگی آب آشامیدنی را به همراه دارند.
مصرف انرژی در ایران در سال ۲۰۰۷ میلادی
تمامی این مشکلات به این دلیل ایجاد شدهاند که منابع جایگزین انرژی، شامل انرژی آبی، انرژی خورشیدی و انرژی زمینگرمایی تنها دو درصد از میزان مصرف انرژی در ایران را تشکیل میدهند و مابقی نیاز ایران به انرژی از نفت و گاز تأمین میشود.
ایران علاوه بر رآکتورهای هستهای، البته قابلیتهای زیادی برای تولید انرژی از سایر منابع نو و تجدیدپذیر را نیز داراست. استفاده از بیابانها، به عنوان مثال میتوانند یکی از بهترین منابع تولید انرژیهای نو باشند.
تولید انرژی با استفاده از پنلهای خورشیدی در اسپانیا
طبق گزارش «برنامه توسعه سازمان ملل» در سال 2006، پهنهای به طول و عرض 800 کیلیومتر در صحرای آفریقا اگر به پنلهای خورشیدی مجهز شود میتواند انرژی تمام مردم جهان را برای مدت یک سال تأمین کند. ایران در حال حاضر چنین پهنهای را در اختیار دارد و از سال 2006 تا سال 2013 فناوری به قدری پیشرفت کرده که راندمان دریافت انرژی از پنلهای خورشیدی به بیش از 4 برابر افزایش پیدا کرده است.
به گفته کارشناسان محیط زیست، میزان تابش خورشیدی در هر متر مربع از خاک تنها در ایران، قسمتی از استرالیا، صحرای «الخالی» در عربستان و بخشی از صحرای آفریقا تا این اندازه بالاست و در صورتی که ایران بتواند بخشی از انرژی خود را از طریق انرژی خورشیدی تأمین کند میتواند چشمانداز امیدبخشی از لحاظ امینت انرژی در آینده داشته باشد.
نتیجهگیری
فرجام سخن اینکه نگاهی به چشم انداز انرژی جهان نشان میدهد در حال حاضر برنامهریزی برای استفاده از انرژی هستهای جایگاهی ویژهای در سبد انرژی دارد. همانطور که گفتیم تمامی کشورها و قدرتهای بزرگ در حال حاضر در حال سرمایهگذاری برای افزایش سهم انرژی هستهای در منابع تولید انرژی خودشان هستند.
مطالعات مختلف نیز بر اهمیت ادامه برنامه هستهای ایران تأکید میکنند. به عنوان مثال، موسسه تحقیقاتی استنفورد در سال 1973 در یک رشته مطالعات تحقیقاتی برآورد کرد ایران تا سال 1994 به تأسیساتی هستهای با ظرفیت تولید 20 هزار مگاوات برق در سال نیاز خواهد داشت.
برای نمونه، مطالعات سال 1973 از سوی موسسه
تحقیقاتی استنفورد نشان داد که ایران تا سال 1994، به تاسیسات انرژی هستهای با
ظرفیت تولید 20 هزار مگاوات برق در سال نیاز خواهد داشت. همچنین مطالعه ای هم که
سازمان انرژی اتمی ایران انجام داده، نشان میدهد که در سال 2021 ایران باید
مجموعا 10 هزار مگاوات معادل 12.5درصد از نیاز برق خود را از انرژی هسته ای تأمین
کند.
تصویری از یک میدان نفتی در کالیفرنیای آمریکا
در
چنین فضایی که آینده کشورها در جهان به موضوع انرژی گره خورده است و ایفای نقش در
معادلات آینده جهانی بدون اطمینان از قرار گرفتن در جایگاهی مطلوب از حیث منابع انرژیساز
غیرممکن به نظر میرسد. وابستگی روزافزون به منابع فسیلی انرژی در حکم واگذار کردن
عرصه رقابت به قدرتهایی است که از دیرباز در پی وابسته نگاه داشتن کشورهای ضعیف و
استعمار آنها بودهاند؛ این در شرایطی است که آمریکا خود را به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت تبدیل خواهد کرد تا نبض بازار این طلای سیاه استراتژیک را در دست داشته باشد و از نفت خاورمیانه بینیاز.
اولین نتیجه توقف چرخش سانتریفیوژهای ایران، در چرخ
زندگی مردم ایران و دسته و پنجه نرم کردن با کمبود انرژی در سالهای آتی،
آلودگی هوا و وابستگی به کشورهایی خواهد بود که چندسالی است "دارو" را هم
از بیماران ما دریغ کرده و خواهند کرد. با این نگاه صرفا انرژی محور -بدون نظر گرفتن مزیتهای سیاسی، امنیتی و استراتژیک انرژی هستهای-، پیگیری توسعه برنامه هستهای برای ایران نه تنها
مهم، که یک ضرورت است؛ و تیم مذاکرهکننده ایران با پایداری در برابر زیادهخواهیهای غرب و کوتاه نیامدن از اصول و اهداف نظام، این مسیر را دنبال میکند.